چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــی فــکر کنــــی . . .



                         
     وقتــــی احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت میـــکنـــه!!!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت | 18:33 نویسنده | ღZAHRAღ |

یاد گرفتم


دستانم اینبار که یـــخ کرد


دیگر دستانت را نگیرم


آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند...!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:,ساعت | 18:27 نویسنده | ღZAHRAღ |

 

یــــــــــــــــــــــــــــــاد بگیر:


گاهی نباید ناز کـــــشید...


انتظارکـــــشید...


آه کـــــشید...


درد کـــــشید...


فریاد کـــــشید
...

 

تـنهـآ باید دست کـــــشید و رفت...!!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 1 مهر 1391برچسب:,ساعت | 20:59 نویسنده | ღZAHRAღ |

 

خوبم... باور کنید...!


اشکها را ریخته ام...غصه ها را خورده ام


نبودنها را شمرده ام...


این روزها که میگذرد خالی ام...


خالی از خشم،نفرت،دلتنگی ...و حتی از عشق...


خالی ام از احساس...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 23:41 نویسنده | ღZAHRAღ |


 

چقدر حرف بود و من فقط سکوت کردم


رفتنت را سکوت کردم


انتظار بازگشتت را سکوت کردم


حالا آمدنت را هم سکوت می کنم


داشتنت را هم...!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 23:37 نویسنده | ღZAHRAღ |

می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !


از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما


فهمیدم پای ” او ” در میان است...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 23:30 نویسنده | ღZAHRAღ |

به بودن ها زود عادت کن...

 

و به نبودن ها زود...

 

آدم ها به نبودن بیشتر عادت دارند...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 23:14 نویسنده | ღZAHRAღ |

 

نه...تو دروغگو نیستی


من حواسم پرت است!


گفته بودی دوستم داری بی اندازه


خوب که فکر می کنم


تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 22:25 نویسنده | ღZAHRAღ |

 

آدم ها لالت می کنند


بعد هی می پرسند...

 

چرا حرف نمی زنی


این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 22:18 نویسنده | ღZAHRAღ |

 

لعنت به همه قانون های دنیا

 

که در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 1:23 نویسنده | ღZAHRAღ |

تکلیفم روشن شد...


خاموش میشوم
شیرینم...


فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ،
دل بکنم...!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 1:2 نویسنده | ღZAHRAღ |

عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده


امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ


و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم


و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست .


و غمــت سـهم ِ مــن...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 18:30 نویسنده | ღZAHRAღ |

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم


ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد


خوش به حال تو که خودت را راحت کردی...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 17:51 نویسنده | ღZAHRAღ |


 

سرد است اما سرما نمیخورم


تو نگران نباش


کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را گرفته است...!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 17:45 نویسنده | ღZAHRAღ |

به تو که فکر می کنم


بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم


سیاه لشکری بود
م در عشق تو...


و فکر می کردم بازیگر نقش اولمافسوس...!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت | 17:41 نویسنده | ღZAHRAღ |

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 12 صفحه بعد